وی بزمان سلطان مسعود، در خدمت دربار میزیست و بیهقی، در شرح دستگیری اریارق گوید: ’وی (اریارق) بدهلیز بنشست، و من که بوالفضلم در وی می نگریستم، حاجی سقا را بخواند و وی بیامد و کوزۀ آب پیش وی داشت، دست فرو میکرد و یخ می برآورد و میخورد...’ رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 228 شود
وی بزمان سلطان مسعود، در خدمت دربار میزیست و بیهقی، در شرح دستگیری اریارق گوید: ’وی (اریارق) بدهلیز بنشست، و من که بوالفضلم در وی می نگریستم، حاجی سقا را بخواند و وی بیامد و کوزۀ آب پیش وی داشت، دست فرو میکرد و یخ می برآورد و میخورد...’ رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 228 شود
نام عده ای از قرا، و از جمله، قریه ای در بالا بلوک بارفروش. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 117). و قریه ای در لالاآباد بارفروش. (سفرنامۀ مازندران واسترآباد رابینو ص 118). قریه ای در ناحیه دابو به آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 112). قریه ای در ناحیه گرم رودپی در آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113). قریه ای در کار کندۀ ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 121)
نام عده ای از قرا، و از جمله، قریه ای در بالا بلوک بارفروش. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 117). و قریه ای در لالاآباد بارفروش. (سفرنامۀ مازندران واسترآباد رابینو ص 118). قریه ای در ناحیه دابو به آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 112). قریه ای در ناحیه گرم رودپی در آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113). قریه ای در کار کندۀ ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 121)
میرزا محمد علی پسر ملامحمد رضای محلاتی معروف به حاجی سیاح، در حدود سنۀ 1252 هجری قمری در محلات متولد شد و در شب جمعۀ هفتم ربیع الاول سنۀ 1344 هجری قمری مطابق سه مهرماه 1304 هجری شمسی در تهران وفات یافت درسن نود و دو سالگی (1252- 1344 هجری قمری). از قراری که از خود آن مرحوم در مراسله ای که از او در روزنامۀ ایران مورخۀ 6 مهر ماه 1304 هجری شمسی منتشر شده منقول است نقاطی را که سیاحت کرده بطور خلاصه از قرار ذیل است. در حدود سنۀ 1257 هجری قمری در بیست و سه سالگی خود هوس سیاحت و جهانگردی بر او غلبه کرد و بدون آنکه کسی را از قصد خود مطلع کند از محلات بقفقازیه حرکت کردو در آنجا از زبان ارمنی و ترکی و روسی آنقدر که بتواند به یکی از آن زبانها تکلم کرده رفع حاجت کند بیاموخت و در تفلیس در یکی از مدارس آنجا معلم زبان عربی و فارسی گردید و پس از چندی از آنجا به استامبول رفت و در مدرسه لازاریستها زبان فرانسه را تحصیل کرد و از آنجا بفرانسه و انگلستان و ایطالیا رفت و در این مملکت اخیر بملاقات پاپ پی نهم نایل آمد و گاریبالدی معروف را نیز در آنجا بدید و سپس بسوئد و نروژ و آلمان رفت و در این مملکت اخیر دوبار بیسمارک را از قراری که خود میگوید ملاقات کرده است و از آنجا بروسیه رفته و بوسیلۀ قنسول ایران بحضور تزار الکساندر دوم رسیده است و در مراجعت به استامبول با سید جمال الدین افغان (عین تعبیر خود حاجی سیاح است) آشنا شد و از مریدان او گردید سپس سایرممالک اروپا را از قبیل سویس و اطریش و دانمارک و پرتغال و یونان و اسپانی و رومانی و بلغارستان را سیاحت کرد و پس از بندر هاور بکشتی نشسته به نیویورک رفت و سالها در ممالک متحدۀ امریکای شمالی بسیاحت مشغول بود و خود میگوید که کراراً بملاقات رئیس جمهوری مسترگرن نائل آمده است. از امریکا بمساعدت حکومت امریکا توانسته است مسافرتی بژاپون کند، در ژاپون (نمیگوید در کدام شهر) با حاج عبدالله بوشهری که چهل سال بود در ژاپون اقامت داشت آشنا شده و بصیرت او در کار سیاحت او مساعدتها کرده سپس از ژاپون بچین آمده وغالب شهرهای برمه و سنگاپور را سیاحت کرده و از آنجا بهندوستان رفته و مدتهای مدید در آن سرزمین گردش کرده است و از آنجا به افغانستان و ترکستان که تازه به تصرف روس درآمده بود رفته است. بعد گوید نه مرتبه به مکه مشرف شده است و در مصر دیده بوده است که مردم در مجالس و محافل آشکارا حشیش می کشیده اند مانند تنباکو و توتون والعهده فی ذلک علیه، و میگوید در عکا روزی به حمام رفته بودم جوانی شخصی را شست و شو میداد و دائم سرو دستش را می بوسید، آهسته جویا شدم معلوم شد آنکه استراحت کرده میرزا حسین علی (بهاء) و آن جوان عباس افندی است. در سنۀ 1295 هجری قمری به ایران مراجعت کرد ولی مشاهدۀ بدبختی مردم که در نتیجۀ قحطی معروف چند سال قبل هنوز باقی بود بی اندازه او را متأثر کرده که مجدداً بهندوستان و چین و آمریکا مسافرت کرده و این مسافرت مجدد او سه سال طول کشیده و در مراجعت در بمبئی بخدمت هم شهری خود آقاخان محلاتی سیدحسن شاه رسیده و او کاغذی از مادرش به او نشان داده و اورا تشویق به مراجعت وطن و دیدار مادر و اقارب و خویشان نمود او نیز سخن او را پذیرفته به ایران مراجعت کرد و در آنجا تأهل اختیار نمود. معاشرت او با سید جمال الدین افغانی وقتی که این اخیر به تهران آمد باعث سوء ظن ناصرالدین شاه شده او را بخراسان تبعید نمود و پس از چهارده ماه اقامت در خراسان مجدداً او را اجازۀ مراجعت به تهران دادند. چون نوشته جات میرزا ملکم خان بر ضد دولت ایران و مخصوصاً بر ضد میرزا علی اصغرخان اتابک اعظم بتوسط او منتشر می شد و اتفاقاً در همان اوقات سید جمال الدین افغان نیز مجدداً به ایران مراجعت کرده بود این قضایا باز موجب سؤظن حکومت شده سید جمال الدین را مقهوراً بعتبات تبعید کردند و حاجی سیاح را مدت 22 ماه در قزوین حبس کردند و او و میرزا رضا قاتل ناصرالدین شاه با هم در یک زندان بودند صاحب ترجمه در زندان از میرزا رضا بعضی مطالبی دریافته بود که فوراً محض جلوگیری از وقوع حادثۀ محتمله مضمون آن مطالب را به اتابک نوشته بود و همین مطلب باعث اثبات بی گناهی او شد بعد از قتل ناصرالدین شاه که پیش بینی های او و در عین حال بی گناهی او را ثابت می کرد از آن غائله جدید نجات یافت. از قراری که حاجی سیاح خود نوشته سیاحت نامۀ او در دو جلد است و لابد اکنون در نزد اولاد اوست. (وفیات معاصرین بقلم علاّمه محمد قزوینی، مجلۀ یادگار سال پنجم شمارۀ 1 و 2)
میرزا محمد علی پسر ملامحمد رضای محلاتی معروف به حاجی سیاح، در حدود سنۀ 1252 هجری قمری در محلات متولد شد و در شب جمعۀ هفتم ربیع الاول سنۀ 1344 هجری قمری مطابق سه مهرماه 1304 هجری شمسی در تهران وفات یافت درسن نود و دو سالگی (1252- 1344 هجری قمری). از قراری که از خود آن مرحوم در مراسله ای که از او در روزنامۀ ایران مورخۀ 6 مهر ماه 1304 هجری شمسی منتشر شده منقول است نقاطی را که سیاحت کرده بطور خلاصه از قرار ذیل است. در حدود سنۀ 1257 هجری قمری در بیست و سه سالگی خود هوس سیاحت و جهانگردی بر او غلبه کرد و بدون آنکه کسی را از قصد خود مطلع کند از محلات بقفقازیه حرکت کردو در آنجا از زبان ارمنی و ترکی و روسی آنقدر که بتواند به یکی از آن زبانها تکلم کرده رفع حاجت کند بیاموخت و در تفلیس در یکی از مدارس آنجا معلم زبان عربی و فارسی گردید و پس از چندی از آنجا به استامبول رفت و در مدرسه لازاریستها زبان فرانسه را تحصیل کرد و از آنجا بفرانسه و انگلستان و ایطالیا رفت و در این مملکت اخیر بملاقات پاپ پی نهم نایل آمد و گاریبالدی معروف را نیز در آنجا بدید و سپس بسوئد و نروژ و آلمان رفت و در این مملکت اخیر دوبار بیسمارک را از قراری که خود میگوید ملاقات کرده است و از آنجا بروسیه رفته و بوسیلۀ قنسول ایران بحضور تزار الکساندر دوم رسیده است و در مراجعت به استامبول با سید جمال الدین افغان (عین تعبیر خود حاجی سیاح است) آشنا شد و از مریدان او گردید سپس سایرممالک اروپا را از قبیل سویس و اطریش و دانمارک و پرتغال و یونان و اسپانی و رومانی و بلغارستان را سیاحت کرد و پس از بندر هاور بکشتی نشسته به نیویورک رفت و سالها در ممالک متحدۀ امریکای شمالی بسیاحت مشغول بود و خود میگوید که کراراً بملاقات رئیس جمهوری مسترگرن نائل آمده است. از امریکا بمساعدت حکومت امریکا توانسته است مسافرتی بژاپون کند، در ژاپون (نمیگوید در کدام شهر) با حاج عبدالله بوشهری که چهل سال بود در ژاپون اقامت داشت آشنا شده و بصیرت او در کار سیاحت او مساعدتها کرده سپس از ژاپون بچین آمده وغالب شهرهای برمه و سنگاپور را سیاحت کرده و از آنجا بهندوستان رفته و مدتهای مدید در آن سرزمین گردش کرده است و از آنجا به افغانستان و ترکستان که تازه به تصرف روس درآمده بود رفته است. بعد گوید نه مرتبه به مکه مشرف شده است و در مصر دیده بوده است که مردم در مجالس و محافل آشکارا حشیش می کشیده اند مانند تنباکو و توتون والعهده فی ذلک علیه، و میگوید در عکا روزی به حمام رفته بودم جوانی شخصی را شست و شو میداد و دائم سرو دستش را می بوسید، آهسته جویا شدم معلوم شد آنکه استراحت کرده میرزا حسین علی (بهاء) و آن جوان عباس افندی است. در سنۀ 1295 هجری قمری به ایران مراجعت کرد ولی مشاهدۀ بدبختی مردم که در نتیجۀ قحطی معروف چند سال قبل هنوز باقی بود بی اندازه او را متأثر کرده که مجدداً بهندوستان و چین و آمریکا مسافرت کرده و این مسافرت مجدد او سه سال طول کشیده و در مراجعت در بمبئی بخدمت هم شهری خود آقاخان محلاتی سیدحسن شاه رسیده و او کاغذی از مادرش به او نشان داده و اورا تشویق به مراجعت وطن و دیدار مادر و اقارب و خویشان نمود او نیز سخن او را پذیرفته به ایران مراجعت کرد و در آنجا تأهل اختیار نمود. معاشرت او با سید جمال الدین افغانی وقتی که این اخیر به تهران آمد باعث سوء ظن ناصرالدین شاه شده او را بخراسان تبعید نمود و پس از چهارده ماه اقامت در خراسان مجدداً او را اجازۀ مراجعت به تهران دادند. چون نوشته جات میرزا ملکم خان بر ضد دولت ایران و مخصوصاً بر ضد میرزا علی اصغرخان اتابک اعظم بتوسط او منتشر می شد و اتفاقاً در همان اوقات سید جمال الدین افغان نیز مجدداً به ایران مراجعت کرده بود این قضایا باز موجب سؤظن حکومت شده سید جمال الدین را مقهوراً بعتبات تبعید کردند و حاجی سیاح را مدت 22 ماه در قزوین حبس کردند و او و میرزا رضا قاتل ناصرالدین شاه با هم در یک زندان بودند صاحب ترجمه در زندان از میرزا رضا بعضی مطالبی دریافته بود که فوراً محض جلوگیری از وقوع حادثۀ محتمله مضمون آن مطالب را به اتابک نوشته بود و همین مطلب باعث اثبات بی گناهی او شد بعد از قتل ناصرالدین شاه که پیش بینی های او و در عین حال بی گناهی او را ثابت می کرد از آن غائله جدید نجات یافت. از قراری که حاجی سیاح خود نوشته سیاحت نامۀ او در دو جلد است و لابد اکنون در نزد اولاد اوست. (وفیات معاصرین بقلم علاّمه محمد قزوینی، مجلۀ یادگار سال پنجم شمارۀ 1 و 2)